سه شنبه ۰۹ آبان ۰۲ ۱۳:۴۸ ۱۲ بازديد
نقد کامل و بررسی تحلیل فیلم ماتریکس: اگر اهل دیدن فیلمهای و اکشن باشید، احتمالا فیلم ماتریکس را تماشا کرده و متوجه تفاوت آن با دیگر فیلم هایی که در این ژانر ساخته شده اند، شده اید. تا به حال تحلیل های زیادی درباره فیلم ماتریکس نوشته شده است، اما این بار می خواهیم آن را از منظر روانشناسی و فلسفه بررسی کنیم؛ بعدی که تا به الآن از آن غفلت شده بود.

بحث جهانهای موازی در مکاتب فکری مختلفی مطرح شده است. از اساطیر گرفته تا ادیان ابراهیمی و فیزیک کوانتوم، نظریاتی در این باره عرضه کردهاند.
در تعریفی ساده، جهانهای موازی به معنی جهانهایی است که نه در امتداد جسمانی این جهان، بلکه به موازات جهان ما وجود دارد. به بیان دیگر، ما نمیتوانیم با سفینههای فضایی یا زیردریاییها یا هر وسیلۀ دیگری به آنجا وارد شویم؛ چرا که اساسا جهان موازی داخل ابعاد فیزیکی این جهان نیست؛ بلکه در جهانی به موازات این جهان وجود دارد که از دریچههای مخصوصی میتوانیم به آنجا سفر کنیم.
مثلا همۀ ما در خواب، وارد جهان جدیدی میشویم که کاملا قابل حس است. در آنجا اشیاء را لمس میکنیم، صداها را میشنویم و گاهی هم خوراکیهایی را میخوریم. یعنی دقیقا حواس ما فعال است، اما در جهانی که در کرۀ زمین یا کرههای اطراف نیست؛ بلکه به موازات این جهان و در خارج از ابعاد سهگانۀ اینجا قرار دارد. این نگاه به جهان موازی در تمام نظریات وجود دارد؛ اما در جزئیات اختلافاتی هست که از بیان آن صرف نظر میکنیم.
در فیلم، جهانی که نئو در ابتدای فیلم در آن زندگی میکند، ماتریکس نام دارد. این جهان به گفتۀ مورفیوس نوعی خواب غفلت است که باید از آن بیدار شود و کاملا واقعی است. نام مورفیوس از خدای یونانی خواب گرفته شده است مورفیوس به نئو تذکر میدهد که اگر کسی در جهان ماتریکس کشته شود، در جهان واقع نیز کشته خواهد شد؛ پس ماتریکس صرفا توهم بیاثری نیست و کاملا واقعیت دارد.
در ادامه نقد فیلم ماتریکس نئو همچون آلیس در سرزمین عجایب، با خروج از ماتریکس وارد جهانی جدید میشود. رابطۀ جهان خارج از ماتریکس با ماتریکس، دقیقا منطبق بر رابطۀ بین جهانهای موازی است. اما دقت شود که هم ماتریکس و هم جهان خارج از آن واقعی است. تفاوت این است که جهان ماتریکس ساختۀ ماشینها بوده و جهان خارج مخلوق آنها نیست. نئو با ورود به جهان خارج از ماتریکس، همچون نوزادی که در بدن مادر است، بیدار شده و در حرکتی نمادین، بند ناف خود را میکند و پس از لیز خوردن از لولههایی، تولدی دوباره را تجربه میکند.
این تولد دوباره در نگاه عرفانی، همان توجه به حقیقت است. در ماتریکس، وقتی نئو با حقیقت روبهرو میشود، به جای بهجت حاصل از بیداری، ناراحت میشود! چراکه جهان خارج از ماتریکس، بیروح، تاریک، بیرنگ و انسانها نیز با جسمی پر از حفرههای خاص هستند. از غذاهای متنوع خبری نیست و ماشینها، انسانهای آزاده را در بند کرده و در خواب ماتریکس فرو بردهاند تا از بدن آنها استفاده کنند
این نگاه سیاه به جهان حقیقی که لایۀ عمیقتر واقعیت در فیلم و جهان خارج از ماتریکس است، یکی از مؤلفههای مهم در تحلیل فیلم است. بر خلاف نگاه عرفانی در شرق و غرب که کشف حقیقت و رسیدن به آگاهی و بیداری، باعث لذت و بهجت و شادی انسان میشود، در ماتریکس قضیه برعکس است. تا جایی که وقتی سایفر خیانت میکند و از ایجنت اسمیت درخواست زندگی مرفهانه در ماتریکس را دارد، مخاطب نیز با او همراهی کرده و تلاشهای نئو برای نجات دادن انسانها از جهان پررنگ و لعاب ماتریکس و بیدار شدن در جهان تیره و تاریک، عقلانی به نظر نمیرسد.
در واقع فیلم با زبان بصری به ما میفهماند که زندگی در ماتریکس، زندگی آرامتری است؛ هر چند تحت تسلط ماشینها به وجود میآید.

نقد کامل و بررسی تحلیل فیلم ماتریکس
بحث جهانهای موازی در مکاتب فکری مختلفی مطرح شده است. از اساطیر گرفته تا ادیان ابراهیمی و فیزیک کوانتوم، نظریاتی در این باره عرضه کردهاند.
در تعریفی ساده، جهانهای موازی به معنی جهانهایی است که نه در امتداد جسمانی این جهان، بلکه به موازات جهان ما وجود دارد. به بیان دیگر، ما نمیتوانیم با سفینههای فضایی یا زیردریاییها یا هر وسیلۀ دیگری به آنجا وارد شویم؛ چرا که اساسا جهان موازی داخل ابعاد فیزیکی این جهان نیست؛ بلکه در جهانی به موازات این جهان وجود دارد که از دریچههای مخصوصی میتوانیم به آنجا سفر کنیم.
مثلا همۀ ما در خواب، وارد جهان جدیدی میشویم که کاملا قابل حس است. در آنجا اشیاء را لمس میکنیم، صداها را میشنویم و گاهی هم خوراکیهایی را میخوریم. یعنی دقیقا حواس ما فعال است، اما در جهانی که در کرۀ زمین یا کرههای اطراف نیست؛ بلکه به موازات این جهان و در خارج از ابعاد سهگانۀ اینجا قرار دارد. این نگاه به جهان موازی در تمام نظریات وجود دارد؛ اما در جزئیات اختلافاتی هست که از بیان آن صرف نظر میکنیم.
در فیلم، جهانی که نئو در ابتدای فیلم در آن زندگی میکند، ماتریکس نام دارد. این جهان به گفتۀ مورفیوس نوعی خواب غفلت است که باید از آن بیدار شود و کاملا واقعی است. نام مورفیوس از خدای یونانی خواب گرفته شده است مورفیوس به نئو تذکر میدهد که اگر کسی در جهان ماتریکس کشته شود، در جهان واقع نیز کشته خواهد شد؛ پس ماتریکس صرفا توهم بیاثری نیست و کاملا واقعیت دارد.
در ادامه نقد فیلم ماتریکس نئو همچون آلیس در سرزمین عجایب، با خروج از ماتریکس وارد جهانی جدید میشود. رابطۀ جهان خارج از ماتریکس با ماتریکس، دقیقا منطبق بر رابطۀ بین جهانهای موازی است. اما دقت شود که هم ماتریکس و هم جهان خارج از آن واقعی است. تفاوت این است که جهان ماتریکس ساختۀ ماشینها بوده و جهان خارج مخلوق آنها نیست. نئو با ورود به جهان خارج از ماتریکس، همچون نوزادی که در بدن مادر است، بیدار شده و در حرکتی نمادین، بند ناف خود را میکند و پس از لیز خوردن از لولههایی، تولدی دوباره را تجربه میکند.
این تولد دوباره در نگاه عرفانی، همان توجه به حقیقت است. در ماتریکس، وقتی نئو با حقیقت روبهرو میشود، به جای بهجت حاصل از بیداری، ناراحت میشود! چراکه جهان خارج از ماتریکس، بیروح، تاریک، بیرنگ و انسانها نیز با جسمی پر از حفرههای خاص هستند. از غذاهای متنوع خبری نیست و ماشینها، انسانهای آزاده را در بند کرده و در خواب ماتریکس فرو بردهاند تا از بدن آنها استفاده کنند
این نگاه سیاه به جهان حقیقی که لایۀ عمیقتر واقعیت در فیلم و جهان خارج از ماتریکس است، یکی از مؤلفههای مهم در تحلیل فیلم است. بر خلاف نگاه عرفانی در شرق و غرب که کشف حقیقت و رسیدن به آگاهی و بیداری، باعث لذت و بهجت و شادی انسان میشود، در ماتریکس قضیه برعکس است. تا جایی که وقتی سایفر خیانت میکند و از ایجنت اسمیت درخواست زندگی مرفهانه در ماتریکس را دارد، مخاطب نیز با او همراهی کرده و تلاشهای نئو برای نجات دادن انسانها از جهان پررنگ و لعاب ماتریکس و بیدار شدن در جهان تیره و تاریک، عقلانی به نظر نمیرسد.
در واقع فیلم با زبان بصری به ما میفهماند که زندگی در ماتریکس، زندگی آرامتری است؛ هر چند تحت تسلط ماشینها به وجود میآید.
- ۰ ۰
- ۰ نظر