چهارشنبه ۱۹ مهر ۰۲ ۱۱:۵۵ ۵ بازديد
مبارزه یهود با پیامبر اسلام در مکه و مدینه: نبرد میان حق و باطل از ابتدای خلقت تاکنون بوده و هست و طبق فرمایش خداوند متعال پیروزی حتمی با جبهۀ حق است: «قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعیدُ؛ بگو: حق آمد! و باطل(کاری از آن ساخته نیست و) نمیتواند آغازگر چیزی باشد و نه تجدیدکننده آن!» اما آنچه باید به آن توجه شود این است که جامعه مؤمنان هیچ زمان نباید در برابر خط نفوذ و حیلهگری جریان باطل بیتوجه بماند.

یهودیان شنیده بودند که پیامبر آخرالزمان در یثرب ساکن میشود پس قبل از ورود پیامبر، یهودیان در یثرب و مسیرهای منتهی به قدس ساکن شدند چرا که میدانستند هدف نهایی ایشان رسیدن به قدس است.
پیامبر اکرم پس از ورود به مدینه، حکومت و قدرت سیاسی را تشکیل دادند که یکی از لوازم نبوت بود و این امر موجب شد تا یهود تلاش خود را در رویارویی با اسلام و حکومت پیامبر افزایش دهد.
جنگ بدر و شکست قریش به هر اندازه برای مسلمانان، عظمت، شکوه و شادی آفرید، برای یهودیان ساکن در مدینه و اطراف آن ترس، وحشت و ناراحتی ایجاد کرد؛ زیرا تا به آن روز یهودیان آن منطقه، اهمیت زیادی به تبلیغات اسلام و پیشرفت مسلمانان نمیدانند و خطری از این ناحیه حس نمیکردند، اما شکست قریش و پیروزی مسلمانان موجب شد تا آنها به پیمانشکنی و آزار و اذیت مسلمانان روی بیاورند.
مبارزه یهود با پیامبر برای نخستین بار گروه یهودی که پیمانشکنی کرد و عهد خود را با پیامبر نادیده گرفت، قبیله بنیقینقاع بود که ۱۵ روز مسلمانان آنها را محاصره کردند و اموالشان را مصادره و آنها را تبعید کردند.
بعد از بنیقینقاع، بنینضیر بودند که با سوء قصد به جان نبی مکرم اسلام(ص) عهد و پیمان خود را شکستند و پس از آن، یهودیان لشکر دههزار نفری را که از تمام جزیرة العرب جمع شده بودند را در سال پنجم هجرت به سمت مدینه حرکت دادند. بعد از کندن خندق به پیشنهاد سلمان فارسی، یهودیهای داخل مدینه (قبیله بنی قریظه) عهد خود را با پیامبر شکستند و در داخل شهر هر کس را میدیدند به آن تعرض میکردند.
جبهۀ یهود برای نفوذ به درون حاکمیت، در پی کسی بودند که از عهدۀ دو مأموریت برآید:
پیامبر مکرم اسلام تا قبل از رحلتشان از آنجا که بعد از خود نگران امت بودند و میدانستند که یهود تا اسلام و مسلمانان را منحرف نکند از پا نمیشیند، در بیماری آخر مردم مسجد مدینه دیدند رسول خدا با حال به شدت مرض دارد میآید. پیغمبر را دم منبر آوردند و با مردم سخن گفتند و فرمودند:«دو امانت گرانبها در میان شما میگذارم، حدیث ثقلین از زبان پیامبر اسلام در فضای تاریخ نقش بست «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» من در میان شما دو چیز سنگین قیمت به جا میگذارم.

مبارزه یهود با پیامبر اسلام در مکه و مدینه
یهودیان شنیده بودند که پیامبر آخرالزمان در یثرب ساکن میشود پس قبل از ورود پیامبر، یهودیان در یثرب و مسیرهای منتهی به قدس ساکن شدند چرا که میدانستند هدف نهایی ایشان رسیدن به قدس است.
پیامبر اکرم پس از ورود به مدینه، حکومت و قدرت سیاسی را تشکیل دادند که یکی از لوازم نبوت بود و این امر موجب شد تا یهود تلاش خود را در رویارویی با اسلام و حکومت پیامبر افزایش دهد.
جنگ بدر و شکست قریش به هر اندازه برای مسلمانان، عظمت، شکوه و شادی آفرید، برای یهودیان ساکن در مدینه و اطراف آن ترس، وحشت و ناراحتی ایجاد کرد؛ زیرا تا به آن روز یهودیان آن منطقه، اهمیت زیادی به تبلیغات اسلام و پیشرفت مسلمانان نمیدانند و خطری از این ناحیه حس نمیکردند، اما شکست قریش و پیروزی مسلمانان موجب شد تا آنها به پیمانشکنی و آزار و اذیت مسلمانان روی بیاورند.
مبارزه یهود با پیامبر برای نخستین بار گروه یهودی که پیمانشکنی کرد و عهد خود را با پیامبر نادیده گرفت، قبیله بنیقینقاع بود که ۱۵ روز مسلمانان آنها را محاصره کردند و اموالشان را مصادره و آنها را تبعید کردند.
بعد از بنیقینقاع، بنینضیر بودند که با سوء قصد به جان نبی مکرم اسلام(ص) عهد و پیمان خود را شکستند و پس از آن، یهودیان لشکر دههزار نفری را که از تمام جزیرة العرب جمع شده بودند را در سال پنجم هجرت به سمت مدینه حرکت دادند. بعد از کندن خندق به پیشنهاد سلمان فارسی، یهودیهای داخل مدینه (قبیله بنی قریظه) عهد خود را با پیامبر شکستند و در داخل شهر هر کس را میدیدند به آن تعرض میکردند.
جبهۀ یهود برای نفوذ به درون حاکمیت، در پی کسی بودند که از عهدۀ دو مأموریت برآید:
- در کنار رسول خدا به گونهای رفتار کند که مسلمانان او را شخصیتی برجسته و توانمند برای خلیفه شدن بشناسند.
- سازمانی ایجاد کرده و کسانی را گرد هم آورد كه حكومت او را به رسمیت بشناسند؛ همچنین کسانی باشند که در حمایت از او تلاش کنند و مسلمانان را گرد او جمع نمایند.
پیامبر مکرم اسلام تا قبل از رحلتشان از آنجا که بعد از خود نگران امت بودند و میدانستند که یهود تا اسلام و مسلمانان را منحرف نکند از پا نمیشیند، در بیماری آخر مردم مسجد مدینه دیدند رسول خدا با حال به شدت مرض دارد میآید. پیغمبر را دم منبر آوردند و با مردم سخن گفتند و فرمودند:«دو امانت گرانبها در میان شما میگذارم، حدیث ثقلین از زبان پیامبر اسلام در فضای تاریخ نقش بست «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» من در میان شما دو چیز سنگین قیمت به جا میگذارم.
- ۰ ۰
- ۰ نظر